در یـک سال و نیم گذشته که مذاکرات هستـهای در جریـان بـوده، و بـه تبع آن بیم و امیدِ فراوانی نسبت بـه تبعات و نتایج آن بر وضعیت و مسیر اقتصـادی کشور بـه وجـود آمده است، بسیاری از دوستان و آشنایان در گفتگوهایی که گاهوبیگاه با من داشتهاند سؤالات بسیـار مهمی میپرسند. ریشه همـه ایـن سوالات بـه دو موضوع برمیگردد: اول، نگرانی از آثـار منفی ناشـی از شکست احتمالی یا بـه نتیجه نرسیدن مذاکرات هستـهای، و دوم، امیدواری نسبت بـه حصول نتیجه! صرفنظـر از اینکه شخص پرسشگر بـه دنبال کدام گزینه باشد، دو انگیزه از ایـن سؤال وجـود داشته است: اول، اینکه در تصمیمی که پیش رو رو دارد بـه هیچ وجه ضرر نکند، و دوم، حتیالامکان در ایـن فضـا بتواند از شکلی از اطلاعاتی که از گفتـگو با من بـه دست میآورد بهرهمند شده و بـه لحاظ اقتصـادی منتفع گردد.
تقریبـاً همهی سوالات بـه یـک موضوع برمیگردد: خریدن یـک کالای اقتصـادی، یا فروش آن! انگیزه پشت همـه سوالات هم معمولاً در اکثریـت اوقات یکسان است: سود حداکثری!
با توجّـه بـه اینکه احتمالاً در ادامه هم ایـن دست سوالات و معماهای ذهنی برای برخی دیگر از دوستان پیش آید، تصمیم گرفتم ایـن مطلب کوتاه را در اینجا ثبت کنم، شایـد گره از کار یا ذهن شماری دیگر بگشاید.
سؤال اصلی همیشه ایـن بـوده است: فلان کالای اقتصـادی را خریدهایم (مثـلاً یـک بنز دهتن، یا تریلی ۱۸ چرخ یا …)، با توجّـه بـه اینکه مذاکرات ممکن است بـه نتیجه برسد و قیمت جنس افت کند، آیا الان نفروشم؟ که بعـداً بتوانم بسیـار ارزانتر آن را خریداری نمایم؟ یا اینکه فلان ماشیـن را قصد دارم بخرم، اگر الان ماشیـن را بخرم، دو ماه دیگر ارزان نمیشود؟ اگر ارزان شود من ضرر میکنـم؟
البتـه که به انگیزه سودجویی و تمایل انسانی بـه کسب سود حداکثری هیچ انتقـاد و ایرادی وارد نیست و انسان بـه حکم ذات بـایـد بـه دنبال حداکثر بهرهمندی باشد، امّـا ایـن سؤال و ایـن ابهام از یـک ایراد اساسـی رنج میبرد! ایراد کار آنجاست که معمولاً ایـن کالاهایی که دوستان ذکر میکنند را میتوان جزء کالاهای ضروری زندگیشان طبقهبندی کرد و هیچکدام کالای سرمایهای محسوب نمیشوند. ایـن نکتـه را اضافه کنم که در ایـن فضـا و حالات اقتصـاد البتـه که هر کالایی بـه لطف تـورّم فعلی میتـوانـد بـه سرعت تبدیل بـه کالای سودآور شود. امّـا در اینجا و بـه خاطر استدلالی که مد نظـر دارم کالای ضروری را کالایی تعریف میکنیم که تأمیـن معاش روزمره زندگی شما بـه آن بستگی دارد. مثـلاً شما با یـک شمش طـلا نمیتوانید نان روزانه خـود را در یـک بازه یـک تا پنـجساله تأمیـن کنید، امّـا با یـک کامیون، یـک تراکتور یا غیره امکان ایـن کار را دارید. بنابراین، موضوع سؤال همـه در ایـن گفتگوها بـه یـک کالای ضروری بر میگردد.
پاسخی که بـه همـه دوستان دادهام، مضمونی اینچنین دارد، اگرچه بـه فراخور مخاطب، احتمالاً واژهپردازی متفاوتی داشته است. روی کالای ضروری زندگیتان ریسک، کالای سرمایهای نکنید زیرا ریسک بر کالای سرمایهای بـه سود و زیان میانجامد امّـا ریسک در کالاهای ضروری بیشتر بـه قمارِ «هستی و نیستی» شباهت دارد.
یـک مثـال ساده بزنم: فرض کنید شما یـک مقدار پول دارید و قصد خرید یـک کامیون کوچک دارید. هم کامیون آماده است و هم شما مبلغ لازم را در اختیار دارید. کامیون هم برای تأمیـن معاش شما ضرورت دارد، در نتیجه یـک کالای ضروری برای زندگی شما محسوب مـیشود. در ایـن میان تنها کاری که شما بـایـد انجـام بدهید خریدِ ایـن کالا است! هوس سود کردن در معاملهی یـک کالای ضروری، هوس بسیـار خطرناکی است. زیرا بر فرض اینکه مثـلاً فلان اتّفـاق بیفتد، قیمت کامیون در بهترین حالت ده تا بیست درصـد افت میکنـد، امّـا اگر وضعیت بر وفق مراد شما پیش نرود، قیمت با جهش روبرو خواهد شد و از دسترس شما کاملا خارج مـیشود. نتیجه ایـن وضعیت ایـن است که شما احتمالاً نخواهید توانست کالای مورد نیاز خودتان را بخرید! یعنـی یا ۲۰ درصـد سود میکنید، یا اینکه کلا آن کالا را از دست خواهید داد. مشکل اصلیِ ایـن وضعیت هم ایـن است که شما وقتـی در برابر یـک شخص قمار میکنید، معمولاً از شانس بهتری برخوردارید، امّـا قمار در برابر یـک سیستم اقتصـادی معمولاً بازندههای بسیـار بسیـار بیشتری دارد.
بنابراین، با توجّـه بـه همـه موضوعات بالا، توصیـه میکنـم ریسک و حسابوکتابِ کالاهای سرمایهای را بـه کالاهای ضروری زندگیتان منتقل نکنید، چون وضعیت را تبدیل بـه قمار میکنـد و احتمال قوی ضرر میکنید.