روز گذشته فرصتی دست داد تا جاده‌ی آباده‌-خسروشیرین را مجدّداً بعد از چند سال تجربه کنم. شاید کاربرد عنوانِ جاده برای بخش‌های قابل‌توجّهی از این مسیر چندان دقیق نبوده و بسا اغراق‌آمیز باشد و اگر نام این آسفالت‌واره را راه، مسیر، گذر، یا هر چیز دیگری بگذاریم، احتمالاً به لحاظ معنایی درست‌تر و دقیق‌تر است. اگر بخواهم جانب انصاف را رعایت کنم، باید این نکته را نیز اضافه نمایم که این مسیر نه به آن خرابی بود که شنیده بودم، اما خرابتر از پنج‌سال پیش بود و حتی از حدّاقل‌هایِ حدّاقلیِ گذشته‌اش هم تا حدی افت کرده بود.

بی هیچ اطناب و توضیح اضافه باید گفت که این آسفالت‌واره بیش از هر چیز به نماد رابطه‌ی خسروشیرین و آباده تبدیل شده و حدّاقل از زمانی که من به خاطر دارم، یکی از خواسته‌های ثابت و اصلی مردم از مسئولین شهرستانی بوده است. حدود ۱۲ سال پیش که جناب آقای زارع نماینده فعلی مردم شریف شهرستان برای تبلیغات دور نخست کاندیداتوری خود به خسروشیرین آمده بود و در منزل (عمو) زرقام یعقوبی چند کلامی سخن گفت، در آنجا اهمیت این جاده به عنوان دماسنجِ عمل به تعهدات را برای او تشریح کردم. متاسّفانه اگرچه در مقاطع مختلف شاهد برخی اقدامات بسیار محدود و موضعیِ عمرانی در این مسیر بوده‌ایم، اما به دلایلی که خارج از حوصله‌ی این نوشته است، کلیّت وضعیتِ آن در گذر زمان رو به تخریب داشته و به تدریج بخش‌های بیشتری از جاده خراب شده‌اند.

با مقایسه‌ایساده میان جاده‌های روستاییِ دور و اطراف خسروشیرین، مثلاً در دیگر نقاط سرحد چهاردانگه، هر بیننده‌ی بی‌طرفی رأی به کم‌کاریِ مسئولین شهرستان آباده در موضوع این جاده مواصلاتی خواهد داد. اگرچه جاده‌های روستایی معمولاً مصائب و مشکلات خود را دارند، امّا سهم جاده‌ی خسروشیرین از این دردسرها بسیار بالاتر از حد میانگین و قابل‌تحمل بوده و بخش‌هایی از این مسیر به شدّت حادثه‌خیز و خطرناک شده است. البته می‌توان توصیه کرد که مردم آهسته برانند و جانب احتیاط نگه دارند، مثلا با میانگین سرعت ۶۵ کیلومتر، امّا نباید کم‌کاری و اِهمالِ مسئولین امر را با تقاضای احتیاطِ بیشتر از سوی مردم جبران نمود.

از جمله سؤالاتی که هنگام عبور از این مسیر ذهن اهالی خسروشیرین، محمّدآباد و شاهنشیـن را درگیر می‌کند احتمالاً این است که «اصلاً ما برای چه جدا شدیم؟» برای جدایی دلایل و استدلال‌های محکمی وجود داشت و من بر این باور هستم که هنوز هم دارد، امّا ظرفیّتِ نمادین و ملموسِ این جاده که بدون هیچ پیچیدگی وضعیّت ناگوار خود را به رخ می‌کشد، باعث شده همه‌ی دلایل و ظرفیّت‌های دیگر کاملاً تحت‌الشعاع قرار گرفته و از سندیّت بیافتد.

تا زمانی که جزء شهرستانِ اقلیــد بودیم، فرزندِ واقعی و عضوی از جامعه‌ی فرهنگی و بافتِ اصیل شهرستان محسوب می‌شدیم، امّا ماجرای جدایی و تلاش مردم برای به ثمر نشاندنِ آن، ما را تبدیل به فرزندِ ناخلفِ محروم از همه‌چیز کرده بود. حالا گویی از مقامِ فرزندِ ناخلفِ اقلیـد به فرزنـدِ ناتنـی آباده تغییر جایگاه داده باشیم!

By جعـفر یعقوبـی

جعفر یعقوبی هستم. دانش‌آموخته سیاست و روابط بین‌الملل. سالهاست خسروشیرین را از دریچه‌ی دوربین به تصویر کشیده‌ و با کلام توصیف کرده‌ام. هر چه از خسروشیرین و این منطقه دورتر باشم، گویی نزدیک‌ترم و هرچه نزدیک‌تر، آرامتر. از گفتگو با تک‌تک مردم خسروشیرین، محمدآباد و شاهنشین لذت می‌برم و می‌آموزم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *