امسال بعد از تقریباً ۸ سال مجدداً عاشورای خسروشیرین را تجربه کردم. از آیین و سنت‌های گذشته بسیار کم شده بود. تعداد زنجیرزنان هم افت قابل‌توجهی کرده است، به طوری که حتی رعایت کردن فاصله هم دردی را دوا نمی‌کند. آنقدر کم‌تعداد که امکان حرکت دسته در خیابان نیست و همه عزای عاشورا را در میدان اصلی انجام دادند. هم هیأت ابوالفضل و هم شهزاده علی‌اکبـر دچار افت نفرات شده‌اند و هر کدام به همان محوطه‌ی محدود عزاداری خود بسنده کرده‌اند.

اما در این میان، شور و هیجان آقا ساتیار صالحی که همه جانش را در نوحه‌خوانی می‌گذارد، دست‌نخورده باقی مانده بود. با چنان شور و حرارتی می‌خواند که مو به تن شنونده سیخ می‌شد؛ از حفظ، بدون کاغذ! با همه قلبش می‌خواند. آقا عبدالرحمن امیـری نوحه روز عاشورا را خواند و سرشار از لذت شدم و مشهدی عباس هم یکی از نوحه‌های مشهورش به نام «لا اله الی‌الله» را خواند و من به دوران کودکی پرتاب شدم. این نسل از نوحه‌خوان‌های خسروشیرین با چنان عشقی می‌خوانند که زمان در آن چند دقیقه کوتاه متوقف می‌شود و گذشته و حال این مراسم به هم دوخته می‌شود. از دیگر نوحه‌هایی که شاید بیش از ۱۵ سال بود نشنیده بودم «السلام ای شهیدان کربلایی» بود. وقتی خواند بی‌اختیار اشک می‌ریختم.

امسال برای اولین بار کاری را که بیش از بیست سال است می‌خواستم انجام بدهم، انجام دادم و برای عزاداری روز تاسوعا به هیات شهزاد علی‌اکبـر هم رفتم. شور و شینی همیشه در این هیات برپاست که نظیر ندارد. تعزیه‌ای برپا می‌کنند که همه را به خود می‌کشد؛ و خوب هم اجرا می‌کنند. زیباترین و دراماتیک‌ترین قسمت تعزیه‌شان آن قسمتی است که تعزیه به پایان می‌رسد و عزاداری و زنجیرزنی به صورت خودجوش شروع می‌شود؛ واقعا دیدنی بود.

دست مریزاد به همه و عزاداری‌ها قبول

By جعـفر یعقوبـی

جعفر یعقوبی هستم. دانش‌آموخته سیاست و روابط بین‌الملل. سالهاست خسروشیرین را از دریچه‌ی دوربین به تصویر کشیده‌ و با کلام توصیف کرده‌ام. هر چه از خسروشیرین و این منطقه دورتر باشم، گویی نزدیک‌ترم و هرچه نزدیک‌تر، آرامتر. از گفتگو با تک‌تک مردم خسروشیرین، محمدآباد و شاهنشین لذت می‌برم و می‌آموزم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *