آدم‌های قدیم، آدم‌های آیین و سنت بودند و معنای زندگی‌شان در همین اجرای آیین متجلی می‌شد. همه ابعاد زندگی را همین آیین و مناسک نظم می‌دادند. این آیین چنان در بند بند وجود همه رخنه دارد که گویی تئاتری است که قبل از اجرای اصلی، همه بارها متن و اجرا را تمرین کرده باشند!

‍عروسی‌های خسروشیرین تجلی آیین و رسوم بود. در عروسی‌ها معمولا فقط برای یک چیز برنامه‌ریزی می‌شد: چند من گوشت و برنج باید روی اجاق باشد تا مهمان‌ها گرسنه نمانند! تکلیف بقیه امور به لحظه و حس و حال مردم واگذار میشد؛ اینکه چه ساعتی مراسم «سر تراشان» داماد باشد، چه موقع «باروزی» ببرند، «پشابرون» کی باشد؟ در این دو روزِ عروسی، زمان و ساعت معنا نداشت، هیچ‌کس به کار دیگری، جز به عروسی، مشغول نبود!

از این عروسی‌ها تصاویر فوق‌العاده‌ای به جا مانده است که جزئیات ارزشمندی از زندگی آن دوران، حس و حال مردم، وضعیت کوچه‌ها، برخی از آیین‌ها و … را در خود ثبت کرده است. این عکس هم جزئیات زیادی دارد؛ از دیوار خشتی و درختان داخل حیاط که به کوچه سرک می‌کشند، تا شلوار بیتل جوانترها و تفنگ آماده شلیک گرفته تا خود مراسم که انگار رفتن داماد به حمام باشد. دقت کنید چقدر همه دل به کار داده‌اند؛ علی‌اصغر‌آقای یعقوبی چطور با جدیت سینی گلاب یا احتمالا اسفند را به دست گرفته، آن دیگری چراغ‌توری می‌آورد، نفر بعد آینه روبروی داماد گرفته.

اگرچه شاید اعصاب آقا علی‌اصغـر از حرکت ناگهانی این بانوی همولایتی در برابر دوربین خرد شده است، اما عکس بخش قابل توجهی از جزئیات خود را حفظ کرده و اصلا شاید همین عبور از برابر دوربین است که این عکس را تبدیل به تصویر خاصی کرده؛ گویی نه تنها نور، که صدای فریـــاد آقا علی‌اصغر هم در عکس ثبت شده است: «نیــو مِن عکس»!

By جعـفر یعقوبـی

جعفر یعقوبی هستم. دانش‌آموخته سیاست و روابط بین‌الملل. سالهاست خسروشیرین را از دریچه‌ی دوربین به تصویر کشیده‌ و با کلام توصیف کرده‌ام. هر چه از خسروشیرین و این منطقه دورتر باشم، گویی نزدیک‌ترم و هرچه نزدیک‌تر، آرامتر. از گفتگو با تک‌تک مردم خسروشیرین، محمدآباد و شاهنشین لذت می‌برم و می‌آموزم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *