آقای مـرادی
او آقای خاص بهداری بود؛ یکتنه پزشک، روانپزشک، پرستار، دندانپزشک و دندانساز، جراح، مامای حرفهای، استاد شکستهبند، فیزیوتراپ و کلی…
روستای خسروشیرین از دریچهی دوربین
او آقای خاص بهداری بود؛ یکتنه پزشک، روانپزشک، پرستار، دندانپزشک و دندانساز، جراح، مامای حرفهای، استاد شکستهبند، فیزیوتراپ و کلی…
«آقای کشاورز» مدرسه که میرفتیم، کتک خوردن از معلم تبدیل به تنظیمات پیشفرض در پسِ ذهن تمامی دانشآموزان شده بود.…
مرحوم فیروز قاسمی خداوندگار قصههای جن و انس و دیو و پری بود و هر بار که به شب نشینی…
کار ما و کوزهها داشت به جنون میکشید که کوزه صبر اصغر لبریز شد! در تمام دوران تحصیل در خسروشیرین،…
پیرمردی بود که همیشه زیر آفتاب مایل عصرگاهی، پشت مسجـد ولیعصــر زیر خانهی حسنخان رو به رودخانه مینشست، دستها را…