دره شاه‌نشین قلب فسرده خسروشیرین است. مثل همان توصیفی که بهار از دماوند می‌کند و آن را دردی دیرین می‌خواند که دل زمین را شکافته و ورم کرده: «تو قلب فسرده زمینی، از درد ورم نموده یک‌چند». اگر به دور و اطراف دره شاه‌نشین نیک بنگرید متوجه زمین پست این منطقه می‌شوید که آن را کاملا از محیط اطرافش متمایز و گویی دنیایی متفاوت از آنچه که چند ده متر بالاتر جریان دارد، خلق کرده است. دسترسی به این منطقه آسان نیست، و جاده صعب‌العبور و به شدت خاکی آن را باید با احتیاط وافر طی کرد و پذیرای گرد و خاک فراوان بود. آخرین باری که به این منطقه رفتم سال ۸۴ یا ۸۵ بود و خاطراتم از آن هم مثل مسیر خاکی‌اش زنگار زمان گرفته و حسابی خاک می‌خورد. این عکس اما، من را به قعر دره شاه‌نشین پرتاب کرد و خودم ماندم این تپه پیر که از گذرِ سال‌ها نگاهش با دره و مافیها خیره مانده است.
راستش را بخواهید از شاه‌نشین خوشم نمی‌آمد و هربار که به این منطقه می‌رفتیم، که معمولا برای شرکت در عروسی دوستان عشایر یا رسیدگی به امورات کشاورزی بود، حس ورود به یک جهنم تمام‌عیار را داشتم. از جهنم دست‌کمی نداشت، خورشید با بی‌رحمی تمام می‌تابید و دریغ از ذره‌ای سایه، زمین ناهموار، خار و خس فراوان و خاک خیس‌خورده که راه رفتن را دشوار می‌کرد! زمین‌های پست اینجا نه تنها آدم را از جغرافیای خسروشیرین، که انگار از زمان و فضای خسروشیرین هم جدا می‌کنند! هر جای دیگر خسروشیرین که باشی معمولا ویژگی‌های جغرافیایی اصلی، مثل کوه پیک، کوه رگ، ریزک و … را می‌توانی ببینی و آن حس تعلق و در خانه‌بودگی مثل رشته‌ای تو را به خانه‌ات وصل می‌کند، الا در دره شاهنشین که همه رشته‌ها قطع می‌شود! پستی زمین باعث می‌شود که تنها خود بمانی و این تپه نیمه‌سنگیِ پیر که گویی به حکم ارشدیت، یک گام از هم‌رده‌هایش جلوتر آمده و با آن بافت سفیدگونه‌اش که به آهک شباهت دارد، جسورانه ایستاده و به هر آنکس که جسارت ورود به این دره را به خود داده است، خیره خیره نگاه می‌کند! در گودی این دره، تنها چیزی که می‌بینی همین تپه پیر است با سنگ‌هایی که اینجا و آنجا از بدنش بیرون زده‌اند و به دندان‌های کج‌ومعوج موجودی سالخورده و عبوس می‌ماند! تنها شباهتش به زمین خاکی همین چند جویباری است که در آن جریان دارد و سبزه‌ای است که تن آن را پوشانده، وگرنه بی‌شباهت به سیاره‌های دورِ خالی از سکنه و دره‌های ماه و مریخ نبود!

By جعـفر یعقوبـی

جعفر یعقوبی هستم. دانش‌آموخته سیاست و روابط بین‌الملل. سالهاست خسروشیرین را از دریچه‌ی دوربین به تصویر کشیده‌ و با کلام توصیف کرده‌ام. هر چه از خسروشیرین و این منطقه دورتر باشم، گویی نزدیک‌ترم و هرچه نزدیک‌تر، آرامتر. از گفتگو با تک‌تک مردم خسروشیرین، محمدآباد و شاهنشین لذت می‌برم و می‌آموزم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *