داستـان ما و کوزهها
کار ما و کوزهها داشت به جنون میکشید که کوزه صبر اصغر لبریز شد! در تمام دوران تحصیل در خسروشیرین،…
عبـدالمناف
پیرمردی بود که همیشه زیر آفتاب مایل عصرگاهی، پشت مسجـد ولیعصــر زیر خانهی حسنخان رو به رودخانه مینشست، دستها را…
دره شاهنشیـن
دره شاهنشین قلب فسرده خسروشیرین است. مثل همان توصیفی که بهار از دماوند میکند و آن را دردی دیرین میخواند…